Love
زندگی یعنی چکیدن،همچو شمع از گرمی عشق زندگی یغنی لطافت ، گم شدن در معنی عشق زندگی یعنی دویدن بی امان در وادی عشق رفتن و آخر رسیدن بر در آبادی عشق به روز مرگ چو تابوت من روان باشد خنده های ما در خلال روز های زندگی ، در عبور روزهای کودکی ؛ و در شروع یک بلوغ مخملی گم شدند ... آه زندگی ! زود اعتراف کن ! خنده های ما کجاست ؟ دست و نزد کیست ؟ آه زندگی ... آی زندگی ... زود و زود و زود تند و تند و تند پاسخم بده ...
سبــب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه مینویسم:برای آنکــ ــه باید باشد ونیست
بــــــــــوی گند خیانت تمام شـــــــــــهر را گرفته…! مردهای چشم چران, زن های خائن پسرهــــای شهوتی…! دخترهـای پول پرست…!
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا، دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را… این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند! فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بِکشیاش… شروع میکنی به خرج کردنشان! توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی توی رقص اگر پابهپایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی! یک چقدر زیبایی یک با من میمانی؟ بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی… به مخزدن به اعتماد آدمها! سواستفاده کردن به پیری و معرکهگیری… اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچهشان لبریز شود آنوقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر. تقصیر از ما نیست؛
در دلم آرزوی آمدنت می میرد و میان من و تو فاصله جا میگیرد من در این دشت جنون تنهایم من از این فاصله ها بیزارم و در این گستره فاصله ها می میرم من میان شب و روز در تن خشک زمین من میان صحرا همه جا یکه و تنها خسته از جور زمان با تنی خورده به جان زخمی چند میزنم بانگ که وااااااای هستی ام رفته به باد ضجه ام را که شنید؟ جای دل تنگ تر از مشت من است نفسم می گیرد می گشایم نفسی پنجره را
این شعر،تا ابد با تو خواهد زیست حتی وقتی که من دیگر نباشم یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد شعر عاشقانه،بیشتر از آدمها می ماند عاشقانت تو را ترک می کنند اما شعر عاشقانه همیشه با تو خواهد بود پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم! شعری از اعماق جان، که مرا به یاد تو آورد... شعری که همیشه با تو بماند.
و حدس مي زنم شبي مرا جواب ميكني و قصر كوچك دل مرا خراب ميكني سر قرار عاشقي هميشه دير كرده اي ولي براي رفتنت عجب شتاب ميكني من از كنار پنجره تو را نگاه ميكنم و تو به نامديگري مرا خطاب مي كني چه ساده در ازاي يك نگاه پك و ماندني هزار مرتبه مرا ز خجلت آب ميكني به خاطر تو من هميشه با همه غريبه ام تو كمتر از غريبه اي مرا حساب ميكني و كاش گفته بودي از همان نگاه اولت كه بعد من دوباره دوست انتخاب مي كني
وقتی دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت , من به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتی که او تمام کرد من شروع کردم من شروع کردم .................... وقتی او تمام شد ..........من آغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن....... مثل تنها مردن!!
نقش پنهان آه ای مردی که لبهای مرا از شرار بوسه ها سوزانده ئی هیچ در عمق دو چشم خامشم راز این دیوانگی را خوانده ئی هیچ میدانی که من در قلب خویش نقشی از عشق تو پنهان داشتم هیچ میدانی کز این عشق نهان آتشی سوزنده بر جان داشتم گفته اند آن زن زنی دیوانه است کز لبانش بوسه آسان میدهد آری اما بوسه از لبهای تو بر لبان مرده ام جان میدهد هرگزم در سر نباشد فکر نام این منم کاینسان ترا جویم بکام خلوتی میخواهم و آغوش تو خلوتی میخواهم و لبهای جام فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر ساغری از باده ی هستی دهم بستری میخواهم از گلهای سرخ تا در آن یکشب ترا مستی دهم آه ای مردی که لبهای مرا از شرار بوسه ها سوزانده ئی این کتابی بی سرانجامست و تو صفحه ی کوتاهی از آن خوانده ئی “دلتنگى” …. خداحافظ تابستان هر آهنگی که گوش میدهم ……………………….. در زبان انگلیسی واژه های FriEND (دوست) BoyfriEND (دوست پسر) GirlfriEND (دوست دختر) BestFriEND (بهترین دوست) همشون سه حرف END (خاتمه-پایان) رو بهمراه دارن. اما کلمه FamILY (خانواده) سه حرف ILY رو داره که همون مخفف
اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم برای تویی که تمام وجودم هستی ، تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ، تمام نگاهم فدا میشود در عمق چشمان تو ، بی وفا نشده ام که روزی دل بکنم از دنیای عاشقانه تو دنیایی که درونش آرامم ، تا تو باشی من نیز تنها با تو میمانم ، تا با هم برسیم به آرزوهایمان، تا نشود حسرت رویاهایمان اگر نفسی در سینه است ، تو هستی که بودنت برایم زندگی دوباره است در این لحظه و همه لحظه ها ، در اینجا و همه جا تو هستی در خاطرم ، تا چشم بر روی هم گذاشتم فهمیدم که بدجور عاشقم! چون در همان لحظه که چشمانم را بسته بودم باز هم تو را دیدم که میدرخشی برایم... میشود از نگاهت احساس کرد که تو چقدر با وفایی ، قدر دلم را میدانی ، هیچگاه تنهایم نمیگذاری، از این احساس بود که احساست کردم ، تو را دیدم و درکت کردم ، تا اینکه دلم عاشقت شد ، دلم به لرزه افتاد و دنیا ، شاهد این عشق بی پایان شد.... من همه احساستم برای تو است ، ای با احساس من ، همه وجودم مال تو است ، برای تو که تمام وجودم هستی .... بیا تا همچنان برویم ، این راه مال من و تو است ، بیا تا با هم بدویم تا برسیم به جایی که تنها من و تو باشیم ، جایی که سکوت باشد و تنها صدای نفسهایمان ... لحظه ای حس کن این رویای عاشقانه مان...
♥هیچ وقت با این دو نفر همصحبت نشو: 1)از خود متشکر ٢)وراج♥
♥هیچ وقت دل این دو نفر رو نشکن: 1)پدر ٢)مادر♥
♥هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو: 1)نمیتونم ٢)بد شانسم♥
♥هیچ وقت این دو تا کارو نکن: 1)دروغ ٢)غیبت♥
♥هیچ وقت این دو تا جمله رو باور نکن: 1)آرامش در اعتیاد ٢)امنیت دور از خانه♥
♥همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار: ١)آرامش با یاد خدا ٢)دعای پدر و مادر♥
♥همیشه دوتا چیز و به یاد بیار: ١)دوستای گذشته رو ٢)خاطرات خوبت رو♥
♥همیشه به این دو نفر گوش کن: 1)فرد با تجربه ٢)معلم خوب♥
♥همیشه به دو تا چیز دل ببند: ١)صداقت ٢)صمیمیت♥
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من مگری و مگو دریغ دریغ
به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد
جنازهام چو ببینی مگو فراق فراق
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
که گور پرده جمعیت جنان باشد
فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد
تو را غروب نماید ولی شروق بود
لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانه انسانت این گمان باشد
کدام دلو فرورفت و پر برون نامد
ز چاه یوسف جان را چرا فغان باشد
دهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشا
که های هوی تو در جو لامکان باشد
…
پـــس چه شد؟؟؟
چیدن یک سیب و اینهمه تقاص؟!
بیچــــاره آدم…! بیچـــاره آدمیت
افتاده دگر پرده تو کوتاه بیا
از خنده ی ناظم جهان ترساندند
تاثیر کلاس دینی ما این بود
ما را ز خدای مهربان ترساندند
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش رامیکنددلتنگتم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خیاط خوبی ست خدا
اما
دل مرا، به عمد یا سهو،نمی دانم!!…
شاید بی هوا
تنگ به سینه ام کوک زد…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی چیست ؟ یادگاری از آنان که دوستشان داریم و از ما دورند !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر دلتنگی کم آوردی غصه نخور!
من به حای هر دویمان دلتنگتم!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است ، کاش میشد که تو را میدیدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من اینجا بس دلم تنگ است ، و هر سازی که می بینم بد آهنگ است ، بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ، ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشک چشمام جمع شده ، یواش یواش سنگ شده
خبر داری چه اندازه ، دلم برات تنگ شده ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست ، و دلم بس تنگ است ، بی خیالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آنقدر می خندم که غم از روی رود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی هایم را
به بند میکشم
شاید روزی
لایق گریبانت شوند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حسی دارم ، اگر بدانی بد نیست
شعری گفتم تو هم بخوانی بد نیست
الان خیلی دلم برایت تنگ است
در هر صورت خبر رسانی بد نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پیامبر شب های دلتنگی ام باش که من بی اعجاز، تو را مومنم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم
سیــــ ـــنه میگوید که من تنگ آمدم ، فریاد کن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک نفر دلتنگ استیک نفر می گریدیک نفر سخت دلش بارانیستیک نفر در گلوی خویش بغض خیس و کالی داردیک نفر طرح وداع می کشد روی گل سرخ خیال؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عمیق تر می بینم
بودنهایت را …
دلم تنگ است بیا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگم دلتنگ از لحظه های بی تو سر کردندلتنگ ازبودونبود ازروزایی که همیشه دردندلتنگ از چشمای قشنگت که هیچوقت دروغ نمی گندلتنگ از چشمای خیسم که باید تا ابد اشک بریزن …
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگ دیدار تو امای ماه شهر آرای منای چشم های روشنتآیینه ی فردای مندلتنگ دیدار تو ام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگ بودن در کنارتاز جام عشقت،سر کشیدندلتنگ آغوشت،پر از بغضجسم پر از عشق مرا،در بر کشیدنبود و نبودم…هستی منزیباست حتی انتظار دیدن روی تو را،تآخر کشیدن
یادت باشد
روزهای گرمت به سردی گذشت…!
::
::
به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند …
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است …
::
::
شمرده بودم …
پنج سیگار …
تا خانه ی او راه بود …
حالا دیگر
کوچه به کوچه …
سیگار پشت سیگار …
میگردم و نمی رسم…
::
::
مرا تا بزن !
به قرینه هم تا بزن !
میخواهم تنها درگیر نیمه خودم باشم !
::
::
گـاهـی دلِـت مـیـخـواد هـمـه بـغـضـات
از تــو نـگـاهِـت خـونـده بـشـه کـه جـسـارت گـفـتـن کـلـمـه هـا رو نـداری…
امـا یـه نـگـاه گُـنـگ تـحـویـل مـیـگـیـری
و یـه جـمـلـه مِـثـلـه: چـیـزی شـده ؟!
اونـجـاسـت کـه بـُغـضـتـو بـا یـه لـیـوان سـکـوتـت سـر مـیـکـشـی
و بـا لـبـخـنـد مـیـگـی :
نــه هـیـچـیــ…!
::
::
بی کسی یعنی لای استخوان های من نمک بپاشی …
و زخم هایم پشت سرت راه بیفتند و معتاد دست های شورَت شوند…
::
::
مخــــدر نگاهَتـــــ کـــــه
دَر چــــــای عشـــــق حَــــل شــــــد
معتـــــاد تــــــو شــــدَم …
حـــــالاکـــه گـــــاه و بی گــــــاه
خشخـــــاش می چینَــــد دلَــــم
دیگَــــر تَــــزریــق خیــــالَتــــ هَــم تسکیــــن نمی دَهَــــد
درد نبــــودنَتــــــ را آخَـــــر مَــــرا می کشَــــد
این خمــــاری “تــو”
::
::
من یاد گرفته ام
وقتی بغض می کنم
وقتی اشک می ریزم
وقتی میشکنم
منتظر هیچ دستــــــــــی نباشم
وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم
مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم
::
::
وقتی کسی نیست
که به دادت برسه
داد نزن
شاید از سکوتت بفهمند
که چقدر درد و غم تو وجودته !
::
::
آنـقـدر دلـم از رفـتـنـت بـــــد شکـسـت کـه نـمـیـدانـم وقـتـی بـیـایـی،
کـدام تـکـه اش خـوشـحـال خـواهـد شـد!
::
::
آرام می گیرم
حتی به همین “صبر کن درست می شود” ها …
::
::
خوابـــــــــــــــــید…
بدون ” شب بخیر ”
شاید می دانست
بی او
هیچ ساعتی
از زندگی ام
به خیر نیست…
::
::
مدیریت میکنم بر داشته هایم
نداشته هایم بدجور نمایان هستند
دوســـت ، همــــدم ، ناجــــی
::
::
مچاله شده ام در خودم با بوی سیگار و طعم تلخ چای مانده
پنجره را باز نکن !
امروز دلم می خواهد غمگین باشم …!
::
::
آرزوهایم هوایی میشوند …!
به باد میروند …!
دود میشنود …!
حس میکنم معتاد حسرت هایم شده ام…!
::
::
گاهی لــحظه های ســــکوت
پــر هیاهو ترین دقـایق زندگی هستند
مــملو از آنــــــچـــه مــــی خواهیم بـگوییم ولی نــمی توانیم بگوییم …
::
::
گاهی حــــرف ها وزن ندارد …
ریتم ندارد …
آهنگ ندارد …
اما خوب گوش کن …
درد دارند …
::
::
برای من از دل شــکسته نگو
که دلــﮯ دارم شــکسته تر از سکوتـــ
شــکسته از درد
شــکسته از زخــم
شــکسته از عشــق
::
::
سـکـــــــه ی زنـدگـیم
شـیـــــــر نـدارد
امــــــــا
هـمـیـن خـطـی
کـه مـــــــرا بـه تــــــو
وصـــــــــــــــــل
نـگـه مـی دارد را
دوســـــــت دارمـــ …
::
::
یــــــــک روز
به خودت می آیـــــی
آن روز می فهمـــــی خــــــودت را
به پـــــای کســـی کـــــه هیـــــچ وقــــت
پیـــــشت نبـــــــوده ، پیـــــر کــــردی …
::
::
زخـــــم هـای آدم سرمـــایه استـــــ
ســرمـــایه ات رو بــا این و اون تقـــسیم نکن
داد نــزن هــوار نکش
آروووم و بی ســـر صدا هــمه چی رو تحــمل کن . . .
::
::
وقتی یه آدم میگه
هیچکس منو دوست نداره ،
منظورش از هیچکس
یک نفر بیشتر نیست . . .
همون یه نفری که واسه اون همـــه کسه !
::
::
هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی
یـــک نقطـــــه
یـــک لبخنـــــد
یـــک نگــــــــاه
یـک عطر آشنـا
یــک صــــــــدا
یــک یـــــــــــاد
از درون داغونـــت می کــــند
هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی…!
::
::
برای تو…
نمیدانم چطور میگذرد…!
اما برای من…
انگار…
خنجر بر گلویم گذاشته اند…
اما نمیبرند…
::
::
وقتی از همه دنیــــا ناراحتم
فقط با فکــــــر کردن به تو آروم می شم
اما وقتی تو ناراحتـــــم می کنی
همه ی دنیا هم نمـــــــی تونه آرومم کنه . . . !
::
::
زندگی ساده است
به سادگی ِ نبودن ِ تو
و به سادگی شکستن ِ من …
::
::
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی …
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !
“I Love You” میباشد
Power By:
LoxBlog.Com |